دیکشنری
داستان آبیدیک
surmounted with snow
səɹma͡ʊntɪd wɪð sno
فارسی
1
عمومی
::
دارایقله(پوشیدهاز برف
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SURGICAL LUBRICANT
SURGICAL NECK
SURGICAL OPERATION
SURGICAL PROCEDURE
SURGICAL RESECTION
SURGICAL UNIT
SURGICALLY
SURICATE
SURINAME
SURLINESS
SURLOIN
SURLY
SURMISE
SURMOUNT
SURMOUNTABLE
SURMOUNTED WITH SNOW
SURMULLET
SURNAME
SURPASS
SURPASS IN
SURPASSING
SURPLICE
SURPLUS
SURPLUS RECEIPTS
SURPLUS VALUE
SURPLUS VARIABLE
SURPLUSAGE
SURPLUSS
SURPRISAL
SURPRISE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید